عصبانی ام. عصبانی ام در حد ، درحد ... نمیدانم در چه حدی اما خیلی خیلی زیاد عصبانی ام.
وقتی از دست کسی عصبانی باشی که برای کارهایش یک اپسیلون از فکرش را هم به کار نمیگیرد و به نتیجه آن کارها وعواقبی هم که به بار می آورد فکر نمیکند ، مادرت باشد ...
چه میشود کرد؟ نه میشود فحشش داد. نه کتک زد، نه هیچ کار دیگری غیر از مثلا دو تا داد وفریاد . که بعد تازه طلبکار هم بشود که چرا سر مادرت داد زدیییییییییییییییییی
خدایا. دارم دیوونه میشممممممممممم
.................................................
این مشکل منم هست
البته هراز گاهی
مادز تمام آرزوهاش توی خوشبختیه بچش خلاصه میشه .ولی حیف که مادرا نمی دونن خوشبختیه بچشون تو چیه..بهتره که بجای داد زدن سرشونََ کمکشون کنیم تا آرزوهاشون که همون خوشبختیه خودمونه برآورده بشه
حقیر دی مورد اتفاقی که فرمودید نظری ندارم ... مگر ساعت چند صبح راه افتادید برادر... کامنت مادر شناس قبلی هم به گمانم بانوی ما بود که چاره ای جز عمل به آن ندارید...
:-س
یا خدا....
خدا خیر کنه