تک نگاره ها

آنچه در ذهن می اید

تک نگاره ها

آنچه در ذهن می اید

رندان بلاکش

آنچه که انتظارش را میکشیدم ، حالا اتفاق افتاده. اتفاق اما دشوارتر از آن چیزی است که فکرش را میکردم. دشوارتر وپیچیده تر. راهی پر پیچ وخم که انگار هر روز هم بر پیچهایش افزون می گردد. تلاش اما تنها راه چاره است والبته به کار بردن عقل ومنطق در کنار احساسی که هست و وجود دارد... راهی دشوار در پیش است...

نمیتونم بفهمم چه اتفاقاتی .ولی داره یه اتفاقاتی میفته. بعد از این همه سال. هفت یا هشت سال حالا انگار در عرض چند روز خیلی از اتفاقات داره خود به خود به هم ربط داده میشه . باید صبر کنم ومنتظر بمونم بینم چی میشه

دلتنگی حتما نباید برای شخص خاصی باشد. میتواند برای یک حس خاص هم اتفاق بیفتد. دلتنگ آن حس هستم... دیر گاهیست...

خسته نباشید

وقتی عید را در خانه بمانی وبه سفر نروی و البته خواهر هم نداشته باشی ومادرت هم سنی ازش گذشته باشد مجبوری که در پذیرایی از میهمانان پدر ومادرت را کمک کنی.

هیچوقت با این تقسیم بندی که فلان کار مردانه وفلان کار زنانه است موافق نبوده ام. معتقدم هر کس بنا به توانایی که در خودش احساس میکند والبته علاقه ای که دارد می تواند کاری را انجام دهد ویا نمی تواند .

سالهاست در گوش ما خوانده اند که خانه داری کار خانمهاست. آشپزی، جارو زدن، سفره آرایی، میز چیدن ، پذیرایی کردن و... مختص خانمهاست. بعد البته دلیل هم آورده می شود که اینها کارهای ظریفی هستند که با روحیه زنها سازگارتراست. و البته هیچ کس دقت نکرد که گوینده و وضع کننده این قوانین نانوشته اما جاری وساری ، کسانی نبودند غیر از مردانی که تمایل داشتند وقتی به خانه بازمیگردند ، آن هم بعد از کارهای سخت ویا آسان روزانه ، چای وشیرینی شان به راه باشد و بوی خوش غذا در فضا پیچیده باشد و همه چیز و همه جا از تمیزی برق بزند.

اشتباه بزرگ تر اما از جانب زنان سرزمین ما بود که پذیرفتند این نقشها را بازی کنند. جارو بکشند، غذا درست کنند ، پذیرایی کنند و...

اما ، اما چه کسی گفته است که جارو کشیدن آسان است؟ اتفاقا یکی از سخت ترین کار ها جارو کشیدن است. ظرف شستن است. گرد گیری و تمیز نگاه داشتن وسایل خانه است.

وقتی سالی دو سه روز به مادرم کمک میکنم و هر روز آرزو میکنم که ایکاش در خانه نبودم تا این کارها را بکنم ، بی انصافی است اگر به میلیونها زنی فکر نکنم که در گوشه گوشه این سرزمین برای رفاه حال فرزندان و همسرانشان هر روز سال را به این کارها می گذرانند و در بسیاری از مواقع نه اینکه شکایتی داشته باشند که آن را جزو وظایف ذاتی خود بدانند.

مادر ، خواهر یا خواهران نداشته من ، تمام دختران وزنان این خاک ، خسته نباشید...

نوروز در شمال

نوروز برای ما شمالیها کمی با دیگر ایرانی ها تفاوت دارد.

تقریبا خانواده های اندکی از شمالی ها به مسافرت نوروزی میروند. علت اصلی هم این است که به هر حال هر خانواده یک فامیل ُ‌آشنا ویا دوست خانوادگی دارد که نوروز را به شمال سفر میکند و انتظار دارد که میزبان شمالی اش با روی باز از انها پذیرایی کند . 

دوستانی که بعد از مدتها میتوانند همدیگر را ببیند ، عملا در ایام نوروز کمتر این فرصت را خواهند داشت. در اختیار خانواده بودن ( چه بعنوان راننده ویا بعنوان خانه دار و یا کمک مادر بودن وپذیرایی کردن ) یکی از دلایل است. دلیل مهم دیگر اما ترافیک شدید است. تقریبا بسیاری از شمالی ها جهت کارهای داخل شهری ماشین هایشان را بیرون نمی آورند. در محدوده داخل شهر هم که از بس کوچک هستند تفریح خاصی نمیشود انجام داد . باید ماشین را بیرون آورد که ان هم تمام وقت باید در ترافیک سر شود .

تقریبا خیلی از خانواده های شمالی خرید فروردین ماه را اواسط اسفند انجام می دهند. چرا که در ایام تعطیلات ، اقلامی مثل میوه ، گوشت  ، و البته بعضی تنقلات بشدت گران تر از حد معمول به فروش می رسند. 

پ . ن :

حالا به همه اینها اضافه کنید تنهایی را ، و اینکه مجبور باشید تعطیلات را در خانه بگذرانید و تازه حوصله هر مهمانی را هم ندارید ، در اتاق را می بندید و وقتی مهمان وارد می شود مادرتان در را باز میکند وبا صدای بلند که هم مهمان بشنود وهم شما میگوید : عموجان (مثلا ) آمدن. بیا بیرون...