تک نگاره ها

آنچه در ذهن می اید

تک نگاره ها

آنچه در ذهن می اید

من احمقم؟؟؟

خیلی از مواقع بدون اینکه بدانیم با توهماتمان زندگی میکنیم. با انتظارات شاید نا به جایی که از همدیگر داریم. تصورات گاه اشتباهی که از طرفهای مقابلمان داریم. انتظاراتی که احساس میکنیم باید داشته باشیم اما در اصل اشتباه است ونباید داشته باشیم.بعد وقتی با واقعیت مواجه میشویم دو بامبی میخورد توی سرمان . واقعیت را نمیژذیریم یا نمیخواهیم که بپذیریم.واکنشهای احساسی نشان میدهیم و تصمیمات نا به جا میگیریم.

اینکه هر شخصی با اطرافیانش چگونه برخورد کند به خود همان شخص بستگی دارد و مربوط است نه اطرافیان. انتظار چیز بیشتر احمقانه است تنها ... البته بعضی ها مثل من خیلی از مواقع احمق هم میشوند...

تمرکز بر روی پیشنهاد به دایی جهت حمایت از کریمی

بهترین کار تمرکز بر روی پیشنهاد به علی دایی برای جذب کریمی هست. در اینصورت هم دایی به نوعی انتقامش رو از اهالی فدراسیون میگیره هم به همراه کریمی میتونه چهره ماندگارتری از خودش به جا بگذاره... نار گذاشتن بغض وکینه و وحدت در عمل بهترین کار ممکن در چنین شرایطی هست...

دعا

هفته سختی را پشت سر گذاشتم. از لحاظ کاری البته. اولین جمعه ماه رمضان را هم بعد از همین هفته سخت کشیک هستم.


منتظر خبرهایی هستم که نمیدانم می تواند خوش باشد یا نه... کار وزندگی... دعا لازم هستم این روزها...

کنار من که قدم میزنی...

کنار من که قدم می‌زنی هوا خوب است

پر از پریدنم و جای زخم‌ها خوب است

برای حک شدن عشق در خیابان‌ها

به جا گذاشتن چند رد پا خوب است

قدم بزن پُرم از حس «درکنار تویی»

قدم بزن پُرم از حس اینکه «ما» خوب است

نخند حرف دلم را نمی‌شود بزنم

خیال می‌کنم این‌جور جمله‌ها خوب است

بگیر دست مرا بشکن‌ام بپیچان‌ام

دو تکه‌ام کن و آتش بزن، بلا خوب است

به هر کجا که مرا می‌بری نمی‌گویم

کجا بد است کجا دور یا کجا خوب است

به من بگو تو، بگو هی، به من بگو صالح

نگو: «تو» بی‌ادبی می‌شود «شما» خوب است!


شعر از صالح سجادی