تک نگاره ها

آنچه در ذهن می اید

تک نگاره ها

آنچه در ذهن می اید

صفر وصد

خیلی وقت است که یاد گرفته ام یک " صفر وصد" ی نباشم. آدمهای صفر وصد روزهای سختی را همواره تجربه میکنند. خیلی وقت است که به کسی ایمان نیاورده ام مگر خدای مهربانم . هرکس را به اندازه دوست داشته ام وبرایش احترام قائل بوده ام. هستند اما انسانهایی که بت می سازند و ناگهان وقتی در چشم بر هم زدنی بتهایشان می شکنند انگار چیزی در درونشان شکسته شده است. انگار خود شکسته شده اند. ماجرای دستگیری رومن پولانسکی یکی از همین ماجراهاست. کارگردان مشهوری که بسیاری از عاشقان سینما بخصوص نویسندگان و منتقدین سینمایی ارادت خاصی به او دارند. حالا بعد از گذشت سی ودو سال از پرونده یک تجاوز که البته داستانش را همه می دانستند ، پولانسکی بزرگ ، کوچک می شود. بت فرو می ریزد و انگار هر گز وجود نداشته است...

از مشتقات وسیع بودن این است که هر گز نباید صفر وصدی بود... هرگز

نظرات 1 + ارسال نظر
ستایش دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:15 ق.ظ

من یک ناوسیع هستم . این روزها مطمئنم. بی ارتباط به پولسکی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد