تک نگاره ها

آنچه در ذهن می اید

تک نگاره ها

آنچه در ذهن می اید

سحرانه

سحر که پامیشیم برای خوردن سحری، از وقتی که یادم میاد همیشه رادیو روشن بوده. هیچوقت هم به تلویزیون عادت نکردیم برای سحر. امسال هم رادیو قران رو می گرفتیم.چون بیشتر دعا میخونن و تفسیر های آقایون توش کمتره.

اما یه قسمتی داره که مثلا گفتگو با امام رضا هستش. تو تیتراژ این قسمت صدای کسایی که زنگ زدن رادیو و درد دلشون رو با امام رضا گفتن رو پخش میکنه. قسمتیش رو البته. آخرین صدا ، صدای یک دختر بچه فکر کنم سه چهار ساله هست. متن صحبتش اینه :"الو، سلام، میشه گوشی رو بدید به امام رضا... "

گوشی رو بگیر دیگه رضا جان. این دختر خسته شد از بس هر سحر اسم تو رو صدا کرد...

نظرات 1 + ارسال نظر
ستایش یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:53 ب.ظ

:( دلم برای سحرهای رادیویی تنگ شد...
چیه این تلویزیون. گرچه بابای ما دم سحر هم میزنه ماهواره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد