تک نگاره ها

آنچه در ذهن می اید

تک نگاره ها

آنچه در ذهن می اید

کدام گریه ... کدام محرم؟؟

نمیدانم  آنچه که این روزها در کوی وبرزن شاهد آن هستیم ربطی به عاشورای حسین دارد یا نه؟ نمیدانم همه آنهایی که این همه خود را عاشق حسین می دانند اصلا مااجرای کربلا را می دانند که چه بود وچه شد؟ یا اینکه تمام اطلاعاتشان در حد چهار سخنرانی و چند مداحی وتعزیه است.

سوالی هم ندارم بابت این عزاداری ودلیلش. اما میخواهم بپرسم ایا رواست بر حسینی که هزارو چهارصد سال پیش کشته شد و از چند صد سال قبل به لطف شاه عباس صفوی این چنین هیات هایی برایش به راه می اندازیم بگرییم وبر سر وسینه بکوبیم ، اما نامی  ونشانی از آنچه که درست در عاشورای یکسال پیش گذشته است نبریم؟

مگر همه ندیدیم که در روز عاشورای هشتاد وهشت با مردم وجوانانمان چه کردند؟ چند نفر را کشتند. چند نفر را زدند. از روی چند نفر با خودرو عبور کردند و قس علیهذا... همه آنچه که میدانیم...

کی وچگونه باید آنها را یاد بیاوریم... و بر مظلومیت واقعی این دوستانمان بگرییم و ندایشان را به گوش جهانیان برسانیم...

                     *************************************************

صبح از خواب بیدار میشوم. کمی ورزش میکنم. بیرون میروم و از  خیابان کنار رودخانه عبور میکنم. نسیم صبحگاهی به صورتم می خورد . کم کم دارد حالم جا می اید. به کنار خیابان اصلی رسیده ام. 

سوار ماشینی میشوم تا به سر کار برسم. همینکه مینشینم انگار تمام شادابی ام را گرفته اند. سی دی مداحی و نوحه خوانی با صدای بلند در ماشین روشن است و از همان  اول صبح وارد گوشم می شود...

با روحیه ای خراب از ماشین پیاده می شوم و وارد محل کارم می شوم... سهم من از عزاداری ها همین است...

نظرات 2 + ارسال نظر
ستایش چهارشنبه 24 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:13 ق.ظ

یک جوری هم جا انداختن که انگار اگه از این نوحه خوانی ها و ضجه زدنها خوشت نیادُ مشکل داریف بی ایمانیُ بی اعتقادی...

اگه ملت را به سمت آنچه واقعا در کربلا گذشت هدایت کنند که فردای عاشورا باید بساط حکومتشان را جمع کنند بروند یک جا گم و گور شوند!

سید داود ساجد جمعه 10 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:05 ب.ظ http://sajed.blogsky.com

این حرفهایی که شما میزنید تنها مبنای احساسی داره نه عقل.
ثانیا شما متخصص مذهب هستید که اینطور عاشورا و امام حسین(علیه السلام) رو زیر سوال می برید؟!!!
هر چیز متخصص خودش رو می خواد.
ثالثا: کسی که درد نفهمه ،این دیگه درد بی دردیه.کسی رو تشنه بکشند (شما فرض کن یک آدم خوب معمولی) کنار یک رود بعد بچه ها و خانوادش رو نیز بکشند ،لباسش رو از تنش به عنوان غنیمت در بیارند بعد انگشتش رو قطع کنند برای انگشتر.فرزند شش ماهه اش رو وقتی که این آقای خوب معمولی در خواست آّب کرد بکشند و بعد شما بگویید یکی را 1400 سال پیش کشتند.
مگر واقعیتها بر حسب زمان فراموش میشود یا مگر اتفاقات محدودیت زمانی دارند که شما اینطور می گویید.
شما اشاره کردید به اتفاقات سال 88 خیلی جالبه. یک عده ای اراذل و اوباش روز عاشورا پرچم امام حسین(علیه السلام) رو آتش زدند عزاداران حسینی رو کتک زدند ،زدند و رقصیدند روز عاشورا و این اولین اشتباهشون بود ،و دومین اشتباهشون این بود که برنامه های انگلیس برای براندازی نرم و مخملی در ایران اجرا کردند و دل دشمن رو شاد کردند شما اونوقت از چی صحبت می کنید!!!!!!!!!!!!
حرفهای شما خیلی خنده دار و دور از واقعه.
مطمئن باش کتک خوردنشون در روز عاشورا حداقل جریمشون بود.
بعدش برای نوشتن مطلب حتماً قبلش مشورت کن با اهلش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد