تک نگاره ها

آنچه در ذهن می اید

تک نگاره ها

آنچه در ذهن می اید

بروم؟؟؟

۱- اصولا برای غذا اهمیت قایل میشوم. شاید هم شخصیت . مهم نیست که محتویات غذا چیست. مهم احترامی است که برای درست کردن وهمچنین صرف آن قایل هستیم. حتی نان وپنیر وسبزی ساده هم که باشد باید خوب آماده شده باشد. نه اینکه هر روز وهر وعده این را که میگویم رعایت کنم اما برایم مهم است. وقتی غذایی درست میکنم دوست دارم بهترین مزه را داشته باشد و از خوردنش بشود لذت برد.

مادرم علاقه زیادی به غذاهای جدید دارد. چه از توی مجله زندگی ایده آل چه ماهواره چه تلویزیون ایران ، غذاهای جالبی که فکر میکند به ذائقه ما میخورد را یادداشت میکند. مشکل اما از آنجا آغاز می شود که میخواهد این غذاهای مدرن را به شیوه سنتی درست کند. یعنی یک چیزهایی را کم میکند وچیزهایی را اضافه. بنابراین تقریبا هیچوقت غذا آنچیزی نمی شود که انتظار می رود . البته درس هم نمیگیرد وحرف مرا هم که عمرا گوش کند. افت دارد برایش انگار که من پسر بخواهم یادش بدهم...

2- زندگی با پدر ومادر خوب است. هوایت را دارند، کلی از نظر هزینه پیش می افتی ، خیلی از کارهایت خود به خود انجام می شوند ... اما از یک سنی به بعد ، مخصوصا اگر اختلاف سنی بالا باشد ، دیگر ماندن در خانه سخت میشود. اینکه انتظار داشته باشی پدر ومادر دست از توصیه های همیشگی بردارند و نصیحت نکنند و در مورد ریز ترین جزییات زندگی شخصی ات اظهار نظر نکنند انتظار بی جایی است.

گاهی کاسه صبر انسان لبریز می شود و واکنش نشان می دهد. از یک سنی به بعد باید رفت... هر چه این سن بیشتر شود خاطرات تلخ مشترک با پدر ومادر هم بیشتر می شود... که این را هیچ کس دوست نخواهد داشت...

نظرات 2 + ارسال نظر
پاورچینا جمعه 24 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:19 ب.ظ http://pavarchina.blogsky.com/

چقده غذا عنصر مهمی تو زندگی شماست.شبیه فیلم یانگوم و بقیه فیلمای کره ای زندگی میکنی نگار جان یا تک نگارجان.

سحر شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:44 ب.ظ http://www.zendanekhial.blogsky.com

سلام..مطالبت برام بامزه ست..موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد