-
فردا راحت میشوم...
جمعه 4 تیرماه سال 1389 12:11
وقتی برای درسهای تخصصی وقت میگذارم و کتابها را میخوانم لذت میبرم. اما امان از این تاریخچه ومکاتب و آمار و درسهای عمومی. آن وقت است که چرثقیل هم مرا نمیتواند پای کتاب ودرس بنشاند.
-
قهرمان میشویم آیا؟؟؟
چهارشنبه 2 تیرماه سال 1389 00:56
اینم از آرژانتین مارادونا. سه بازی سه برد . اونهم در برابر سه تیمی که دفاعی کار میکردن. امیدواریم به این آرژانتین...
-
هدهد خوش خبر از طرف سبا باز آمد
دوشنبه 31 خردادماه سال 1389 22:18
بهار امسال نیز تمام شد. بهاری که برای من سرشار بود از خبرهای بد. اتفاق های ناگوار. اشنایی ها وآشنا زدایی ها. روزهای انتظار وآخر هیچ. شبهای بی سرانجامی ، روزهای تنهایی ، دزدیده شدن دوربینی که دوستش داشتم خیلی، بحث های سخت بعد از آن ، روزهای اشفته و سپس دوباره آشنایی زدایی و انتظار ومثل همیشه روزهای تنهایی و شبهای بی...
-
ارزو
جمعه 28 خردادماه سال 1389 01:04
امشب شب ارزوها بود. خدایا میدانی که چند سالی است یک ارزو و یک درخواست بیشتر نداشته ام. هنوز هم بر سر همان یک درخواست خود مانده ام... چشمم تنها به توست ای مهربانترین مهربانان
-
فریاد
جمعه 28 خردادماه سال 1389 00:16
فقط دوست دارم فریاد بکشم......................................
-
یا حسین . میرحسین
سهشنبه 25 خردادماه سال 1389 13:43
با قامتی سرافراز، گرچه شلاق خورده، مجروح و حبس کشیده ایستاده ایم. با مطالباتی برای نیل به آزادی، عدالت اجتماعی و تحقق حاکمیت ملی و مطمئن از پیروزی به یاری حضرت حق، چرا که جز احقاق حق ملت چیزی نخواسته ایم. “فاما الزبد فیذهب جفاء و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض” اما کف به کناری رود و از بین رود، اما آنچه به مردم سود...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 خردادماه سال 1389 00:21
-
عشق آمد و اتش به همه عالم زد
پنجشنبه 20 خردادماه سال 1389 22:10
بیست وپنج خرداد سال گذشته با وضع خراب اینترنت از صبح دنبال این بودم که بدانم آیا راهپیمایی که اعلام شده بود برگزار می شود یا نه؟ آیا موسوی وکروبی وخاتمی حضور خواهند داشت یا خیر؟ تا ظهر خبری نبود. ظهر اما خبری رسید که میرحسین گفته است راهپیمایی به دلیل عدم صدور مجوز لغو شده است . عصر در محل کار بودم ( در شهرستان ) که...
-
یکسال گذشت...
چهارشنبه 19 خردادماه سال 1389 22:19
به همین راحتی دوست ها دشمن میشوند وروسیه وچین هم جزو استکبار جهانی قرار میگیرند. تحریم ها تصویب می شوند و ما مردم بیچاره خودمان را هی روز به روز تحریم میکنیم . دولت هم مارا تحریم میکند و خدا آخر وعاقبت ما را به خیر کند. این چیزی که تصویب شده اگر اجرا شود هر حکومتی را هرچقدر هم که مقتدر باشد طی چند سال از پادرخواهد...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 18 خردادماه سال 1389 13:51
همه چیز با هم و بی هم. وقتی سخت می شود تصمیم گرفت. وقتی تصمیمی گرفته نمی شود وفرصتها از دست می روند...
-
سفر
جمعه 14 خردادماه سال 1389 23:21
اگر چه کودک راهی ، همیشه در سفری چه می شود که مرا نیز با خودت ببری...
-
شکیبا باش...
پنجشنبه 13 خردادماه سال 1389 23:13
گاهی وقتها نوشتن در همین صفحه مجازی آرامم میکند. امروز اما انگار بازگشته بودم به ده سال پیش. زمانی که روی کاغذ نوشته هایم را یادگار میگذاشتم. فقط به دنبال وقتی بودم وقلمی وکاغذی تا همه آنچه که بر دل دارم بنویسم. مخاطب خاصی در کار نبود. کاری انجام داده بودم و راضی از انجام آن .هرچند که نتیجه مثل بیشتر این ده سال اخیر...
-
امید
یکشنبه 9 خردادماه سال 1389 23:53
بعد از یک ده روز بسیار سخت ، جمعه این هفته روز بسیار خوبی را به همراه بعضی دوستان گذراندم. سفری کوتاه ویکروزه به نقطه زیبایی از گیلان که روحیه ام را از این رو به آن رو کرد. خوشبختانه همانطور که فکر میکردم با گذشت زمان ارامش برقرار شده است. این زمان چه موهبتی است که خداوند در اختیار ما آدمیان قرار داده. که با آمدن...
-
التماس دعا جدا
سهشنبه 4 خردادماه سال 1389 22:01
وقتی حالتان خوب نیست ومدام اتفاقهای پی در پی که همیشه و همیشه برایتان مسخره ومزخرف به نظر می رسیدند ومی رسند حالتان را بد تر می کنند چه میتوان کرد؟ وقتی یک طرف کسی است که به حرمتش نمیتوان چیز خاصی گفت اما متاسفانه خود، هر چه میخواهد به هر که میخواهد میگوید... وقتی اصل قضیه فراموش شده است و بحث های فوق العاده بی ارزش...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 خردادماه سال 1389 22:04
چرا متحول شدن یک انسن اینقدر در فیلمها آسان صورت می گیرد اما در دنیای واقعی از دسترس به دور است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ دلم تنهایی میخواهد. باید بروم. بروم.بروم... می روم
-
آنچه البته به جایی نرسد فریاد است........
شنبه 1 خردادماه سال 1389 13:42
بحث بر سر این نیست که چ چیزی از من بردند و چقدر ضرر کردم. بحث بر سر داستانهای بعد از دزدی است. رسما در حال روانی شدم هستم .رسما. حالم خوب نیست. بیست روز دیگر هم امتحانهایم شروع میشوند. من چه گناهی مرتکب شده ام که هشت سال است هی دارم تاوانش را میدهم. این چه عذابی است که باید مدام و به فاصله هر چند ماه یکبار بر من نازل...
-
چه می شود گفت
پنجشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1389 13:47
از بخت یاری ماست که آنچه را که دوست میداریم یا از دست می رود یا به دست نمی آید... وقتی چیزهای زیادی برای دوست داشتن در دنیا نداشته باشی وهمان معدود چیزها را هم از دست بدهی... دیشب دزد به خانه مان آمد ومارفته بودیم عروسی. دوربینمان را با خودش برد + وسایل دیگر... دوربینمان را دزد با خودش برد... دوستش داشتم...
-
افتادن از آن طرف بام؟ انشالله
دوشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1389 12:52
حالا که دوستان رو آورده اند به عقب نشینی نمی شود کمی بیشتر عقب عقب بیایند تا از این سر بام بیفتند پایین و خلاص... ؟
-
اعدام می شویم اما به جای اینکه بترسیم شجاع تر می شویم...
چهارشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1389 01:10
شاید همان چیزی که ریشه در دل دارد همواره چاره کار باشد. گاهی میخواهی همه آن چه را که هست دور بزنی و افسوس که خود را دور زده ای و از همان چیزی که ریشه در دل دارد بسیار دورتر شده ای. گاهی برخلاف آنچه که اعتقاد داری درست است قدم میگذاری شاید نتیجه اش به آنجا بیانجامد که اعتقاد داری درست باید باشد... برای رسیدن به خدا...
-
چرا یک خبر خوش یک روز هم دوام نمی آورد
سهشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1389 00:33
هیچوقت همه چیز همان طوری نیست که می خواهیم. حتی اگر یکروز از صبح تا شب در لذت شنیدن خبرهای خوش گذشته باشد ، شب ، خبر بد تو را غافلگیر میکند. صبح نامه ای به دستمان رسید که به زودی داروخانه شبانه روزی در آن شهری که من شاغلم تاسیس میشود . واین برای من یعنی یک خبر خوش. یعنی که دیگر مجبور نیستم دوشب در میان تا ساعت یازده...
-
ترس یا انفجار یا زلزله...
پنجشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1389 00:32
چند وقتی است که دولت مستقر زمزمه زلزله را ساز کرده است. در لوای ان مردم را به خروج از تهران تشویق می کند و ترس را در دل مردم تهران میکارد. اما داستان چیست؟ آیا زلزله قابل پیش بینی است و ایا کاهش جمعیت تهران ربطی به وقوع زلزله دارد؟ به گمانم دو تحلیل بیشتر نمیتوان ارائه کرد. 1- ترس از حضور پرشمار مردم تهران در روزهای...
-
ایست...
دوشنبه 23 فروردینماه سال 1389 00:33
این هم داستان جدید وشاید دنباله دار: گوشت قرمز ، آجیل ، فست فود ، نمک ، سس، تخم مرغ و... ممنوع. بعضی چیزها پنهان هستند و خوشحالی که نمیدانی. وقتی عیان می شوند نگرانت می کنند ...
-
مردسال
شنبه 21 فروردینماه سال 1389 21:56
تنها دورور مانده به پایان رای گیری اینترنتی برای معرفی شخصیت سال مجله تایم. بهتر است در یک بسیج همگانی میرحسین موسوی را نفر اول کنیم تا انتخاب جدی تری برای سردبیران مجله تایم باشد. همت کنیم... از اینجا میتوانید رای دهید. اول نمره را تا صد برسانید وبعد رای دهید.
-
قرقیزستان و جنبش سبز ، یک قیاس مع الفارق
پنجشنبه 19 فروردینماه سال 1389 23:37
آنچه این روزها در قرقیزستان می گذرد گاهی باعث حسرت هواداران جنبش سبز شده و گاهی ابراز پشیمانی از اینکه چرا دست به خشونت بیشتری نزدند ومواردی مشابه اینها. ذکر چند نکته ضروری می رسد. قرقیزستان کشوری فقیر وکوچک است. اقتصاد و رفاه نسبی مردم حرف اول را در میزان رضایتمندی قرقیزها از دولت مستقر می زند. این تظاهرات و خشونتها...
-
نامه
دوشنبه 16 فروردینماه سال 1389 00:14
جناب خداوندگار محترم با سلام واحترام به استحضار می رساند : مارا به خیر شما امیدی نیست ... لطفا شر مرسانید... بگذارید همین زندگی نیم بند خود را پی بگیریم... با تشکر . تک نگار
-
سزده به در
جمعه 13 فروردینماه سال 1389 20:19
امروز بعد از دوسال که کشیک بودیم رفتیم برای سیزده به در بیرون.چند سالی بود که به منطقه ای شهری میرفتیم اما کنار دریا، امسال به جنگل رفتیم. با اینکه تلویزیون در این چند روز کل کشور را بارانی پیش بینی کرده بود وهشدارهای عجیب وغریب میداد که ملت با هم نباشند وبیرون نروند اما چیزی که در ساعت هشت صبح دیدم غیر قابل باور بود....
-
حرفی هم مانده ؟؟
شنبه 7 فروردینماه سال 1389 21:37
خرد می شویم. خرد میشویم لای چرخ دنده های مصلحت اندیشی های پدر ومادری، زیر پای نداشتن پشتوانه های مادی... خرد می شویم زیر پای ارزشهای امروزی جامعه که با ارزشهای من جامانده از دیروز از زمین تا آسمان توفیر دارد... صدای خرد شدنم را بلند تر از همه این سالها شنیدم.........................................
-
زین داستان که با لب خاموش می کنی
جمعه 6 فروردینماه سال 1389 00:46
ا مشب به قصه دل من گوش می کنی فردا چو قصه مرا فراموش می کنی این در همیشه در صدف روزگار نیست میگویمت ولی تو کجا گوش می کنی؟ دستم نمیرسد که در آغوش گیرمت ای ماه با که دست در آغوش می کنی؟ در ساغر تو چیست که با جرعه نخست هشیار ومست را همه مدهوش میکنی می جوش می زند به دل خم بیا و ببین یادی اگر زخون سیاووش میکنی جام جهان...
-
سبز باشید همیشه
یکشنبه 1 فروردینماه سال 1389 12:24
بهار آمد. بهار امسال سبز تر از همیشه بود. سفره هفت سین خانه ها سبزی خاصی دارد. ما در کنار سبزه وقرآن عکسی کوچک اما سبز از میرحسین عزیز هم قرار دادیم. تا یادمان باشد که چه کسی باعث اغاز این تحول سبز در زندگیمان شده است. نشانه ای از سپاسگزاری. تا چند روز دیگر قطعا جواب آنچه را که در پی آنم خواهم گرفت. برخی سوء برداشت ها...
-
لی لی لی لی عروسی....
چهارشنبه 26 اسفندماه سال 1388 23:09
حدود ده سال است که در دنیای مجازی زندگی میکنم. طی این مدت با افراد زیادی آشنا شدم. خیلی ها آمدند ورفتند اما برخی ماندند. برخی که اکنون جزو بهترین دوستان من هستند. ازجمله چند دوست یا بهتر بگویم خواهر... نجمه یکی از آنهاست. دوستی که هنوز وبعد از این همه سال همدیگر را ندیده ایم اما خیلی خوب از احوالات هم آگاهیم. همین...