تک نگاره ها

آنچه در ذهن می اید

تک نگاره ها

آنچه در ذهن می اید

سحرانه

سحر که پامیشیم برای خوردن سحری، از وقتی که یادم میاد همیشه رادیو روشن بوده. هیچوقت هم به تلویزیون عادت نکردیم برای سحر. امسال هم رادیو قران رو می گرفتیم.چون بیشتر دعا میخونن و تفسیر های آقایون توش کمتره.

اما یه قسمتی داره که مثلا گفتگو با امام رضا هستش. تو تیتراژ این قسمت صدای کسایی که زنگ زدن رادیو و درد دلشون رو با امام رضا گفتن رو پخش میکنه. قسمتیش رو البته. آخرین صدا ، صدای یک دختر بچه فکر کنم سه چهار ساله هست. متن صحبتش اینه :"الو، سلام، میشه گوشی رو بدید به امام رضا... "

گوشی رو بگیر دیگه رضا جان. این دختر خسته شد از بس هر سحر اسم تو رو صدا کرد...

خود یا دیگری؟؟

حدود دوماه پیش وقتی بعد از یکسال دیدمش واز احوال هم که می پرسیدیم گفتم که دستم خالی است و تمام پس اندازم را برای راه انداختن شرکتی سرمایه گذاری کرده ام. دو هفته قبل تماس گرفته ومیگوید که در حال ازدواج هستم ودوماهه مبلغی نیاز دارم. میدانست که دستم خالی است ومیدانستم که دوهفته بعد ، یعنی حالا ، دوبرابر آن پول را نیز دارم برای افزایش سرمایه وشروع به کار شرکت.

با این حال جواب رد ندادم وبخشی از پول درخواستی را برایش فرستادم.اصولا در "نه " گفتن انسان بی عرضه ای نیستم اما در رفاقت ها دوست ندارم نه بگویم.وقتی ندارم خب ندارم اما آن موقع داشتم ونمیتوانستم به دوستم بگویم که نه ، الان ندارم.

مرز بین خودخواهی ودیگر خواهی تا کجاست؟ خود خواهی نه از جنبه منفی. از آن جهت که چه زمان باید جواب رد داد به خواسته دوستی؟ وچه زمان باید قبول کرد خواسته ها را.

برایم سخت است کسی را از خودم ناامید کنم.... حالا کار دوستم را تا حدی راه انداخته ام اما خودم زیر بار دین برادرم رفته ام. لااقل برای دوماه...

چیزی که کمی شک ایجاد میکند این است که ایا در موارد مشابه دوستانم هم همین برخورد را بامن خواهند داشت یا خود را بر من ترجیج خواهند داد؟؟؟

نبش قبر هزارساله...

لایحه حمایت از خانواده در مجلس در حال بررسی است. نکات بسیاری علیه زنان در این لایحه وجود دارد . مهمترین آنها اما بندی است که مربوط به ازدواج مجدد مردان است آن هم بدون اجازه همسر اول و تنها با نظر مثبت قاضی خانواده. این قانون چند سالی است که مطرح شده اما حالا که برخی حساسیت ها از بین رفته وقبح برخی اعمال از جانب زنان ومردان ( مثل آنچه که در سریالهای فارسی وان دیده میشود والبته طرفداران زیادی هم دارد متاسفانه ) فراموش شده ، این جرات رابه نمایندگان مجلس داده تا این لایحه را به صحن علنی بیاورند. آیین وتمدن ایرانی عشق را بر پایه یک میثاق دوجانبه بین زن ومرد قرار داده و بسیار معدود ومحدود در تاریخ ایران(غیرازپادشاهان) چند همسری مجال بروز وظهور یافته. از دوران قاجار به این سو حتی اگر شاهان افراد فاسدی هم بودند اما به خود اجازه نمی دادند تا همزمان چندین همسر را برگزینند. چنانکه آخرین شاه ایران تنها پس از طلاق دادن فوزیه با ثریا وبا طلاق دادن او با فرح ازدواج کرد.

اینک اما اسلامی که قرائتی طالبانی از قشر دین دارد صاحب نمایندگانی شده است دربین مثلا نمایندگان مردم در مجلس. که قرائتهای هزار وچند صد ساله را نبش قبر نموده اند ومیخواهند به خورد مردان هوسبازی بدهند که نه به بقا وسلامت خانواده خود می اندیشند ونه به بقای خانواده های دیگر...

در حالیکه بسیاری از فعالان جنبش زنان یا مهاجرت کرده ویا در زندانند امید چندانی برای اعتراض گسترده وتشکیلاتی به این لایحه نمیرود اما نباید از یاد برد که این تنها زنان نیستند که از این قانون آسیب خواهند دید ، بلکه مردان هم در چرخه این فساد علنی ضربه خواهند خورد. از اولین اثار بیگمان افزایش امار طلاق ونیز افزایش حس بی اعتمادی متقابل میان زوجین خواهد بود...

آنکه باید اعتراض کند نه تنها زنان که حتی مردان این سرزمین اند که باید دست در دست زنان در مقابل تصویب واجرایی شدن این لایحه مقاومت واعتراض کنند...

من و فرندفید

گاهی تجربه کردن هر چیزی ، نتایج گرانبهایی میتواند به دنبال داشته باشد. چند وقتی هست که در سایت فرند فید عضو شدم.وبیشتر عکسهایم را بصورت فید در آنجا شیر میکنم.  طی این مدت آنچه که از محیط فرندفید دستگیرم شد محیطی سبک بود. این که مثلا کسی حتی دستشویی رفتن خودش را هم گزارش بدهد. اینکه ساعتها پشت سیستم بنشینند وسر یک مساله مبتذل بی ارزش وقت باارزش را هدر بدهند. البته در این میان بعضی کاربران هم بودند که فید های خوبی میزدند، حتی فید های شخصی دوست داشتنی... . اما جو غالب جوی نبود که من بپسندم. سعی میکنم هفته ای یکی دوبار بیشتر به انجا سر نزنم و در آنجا هم همان عکسهای سایتم را بگذارم نه بیشتر.

جای مناسبی است البته برای دوست یابی و افزایش دامنه ارتباطات انسان اما سطح این دوستی ها خیلی به نظرم نمیتواند بالا باشد. به دوستیهایی که از طریق وبلاگ خوانی یکدیگر به وجود میاید اعتقاد بیشتری دارم. همانطور که تمام دوستانی که در نت دارم واکنون هم به دوستان واقعی ام تبدیل شده اند همه را از وبلاگهای همدیگر پیدا کرده ایم. چه فروغ خانم در منچستر، چه مریم ونجمه و علی و امینه در تهران و چه هاله در شیراز .همه حالا سابقه دوستی پنج شش ساله داریم فقط هم آشنایی ها از وبلاگ بوده، نه چت ، نه توئیتر ونه فرند فید...

من احمقم؟؟؟

خیلی از مواقع بدون اینکه بدانیم با توهماتمان زندگی میکنیم. با انتظارات شاید نا به جایی که از همدیگر داریم. تصورات گاه اشتباهی که از طرفهای مقابلمان داریم. انتظاراتی که احساس میکنیم باید داشته باشیم اما در اصل اشتباه است ونباید داشته باشیم.بعد وقتی با واقعیت مواجه میشویم دو بامبی میخورد توی سرمان . واقعیت را نمیژذیریم یا نمیخواهیم که بپذیریم.واکنشهای احساسی نشان میدهیم و تصمیمات نا به جا میگیریم.

اینکه هر شخصی با اطرافیانش چگونه برخورد کند به خود همان شخص بستگی دارد و مربوط است نه اطرافیان. انتظار چیز بیشتر احمقانه است تنها ... البته بعضی ها مثل من خیلی از مواقع احمق هم میشوند...

تمرکز بر روی پیشنهاد به دایی جهت حمایت از کریمی

بهترین کار تمرکز بر روی پیشنهاد به علی دایی برای جذب کریمی هست. در اینصورت هم دایی به نوعی انتقامش رو از اهالی فدراسیون میگیره هم به همراه کریمی میتونه چهره ماندگارتری از خودش به جا بگذاره... نار گذاشتن بغض وکینه و وحدت در عمل بهترین کار ممکن در چنین شرایطی هست...

دعا

هفته سختی را پشت سر گذاشتم. از لحاظ کاری البته. اولین جمعه ماه رمضان را هم بعد از همین هفته سخت کشیک هستم.


منتظر خبرهایی هستم که نمیدانم می تواند خوش باشد یا نه... کار وزندگی... دعا لازم هستم این روزها...

کنار من که قدم میزنی...

کنار من که قدم می‌زنی هوا خوب است

پر از پریدنم و جای زخم‌ها خوب است

برای حک شدن عشق در خیابان‌ها

به جا گذاشتن چند رد پا خوب است

قدم بزن پُرم از حس «درکنار تویی»

قدم بزن پُرم از حس اینکه «ما» خوب است

نخند حرف دلم را نمی‌شود بزنم

خیال می‌کنم این‌جور جمله‌ها خوب است

بگیر دست مرا بشکن‌ام بپیچان‌ام

دو تکه‌ام کن و آتش بزن، بلا خوب است

به هر کجا که مرا می‌بری نمی‌گویم

کجا بد است کجا دور یا کجا خوب است

به من بگو تو، بگو هی، به من بگو صالح

نگو: «تو» بی‌ادبی می‌شود «شما» خوب است!


شعر از صالح سجادی

با تو ام که می شنوی ...

تمام آنچه که بر سر ما می اید تاوان کارهای کرده ونکرده ماست. بعضی را بی آنکه بدانیم وبرخی را که می دانیم برای چه بر سرمان می اید... . چه باید کرد وقتی مدام تاوان کارهای نکرده را می پردازیم... 


                                 *************************************



چرخ میزنیم و چرخ می زنیم و سرمان هی گیج نمی رود . هی گیج می خوریم وهی گیج می خوریم و عقلمان از سرمان و از دهانمان بیرون نمی اید... بیرون نمی اید آنکه بر کوبه های در خانه اش می کوبیم... بکوب بکوب که دارکوب راه وروشش کوبیدن است ... کوفتن؟ کوفتن در هاون بر اب؟ این است که اب در هاون ایام می کوبیم و تمام آنچه را که گم کرده ایم می جوییم ... بکوب دارکوب ... بکوب ...

ز مــــن هر آنکــه او دور، چـو دل به سینه نزدیک
به مـــن هر آنکـه نزدیک، ازو جــــــدا، جــــدا من

التماس دعا

۱- هر چند اینجا را افراد زیادی نمیخوانند.یعنی آدرسش را ندارند که بخوانند. اما از همان اندک افراد میخواهم برای پدربزرگ یکی از بهترین دوستانم که گرفتار سرطان ریه شده است دعا کنند. 

۲- دوربین جدید را خریدم. فعلا گذاشتمش در شارژ و مشغول مطالعه دفترچه اش هستم تا یاد بگیرم نکاتش را. اما ظاهرا کیفیت عکسش از قبلی خیلی بهتر می باشد. ضمن اینکه یه فیلتر پولاریزه هم برایش خریدم که عکسهای طبیعت را فوق العاده میکند...

۳- چهار نمره آمده و خوب شدم. دوتا مانده...

 دعا دعا دعا. فراموش نشود لطفا...

خلاص

تمام شد. بالاخره این امتحانات ماراتن گونه ما تمام شد. یه نفس راحتی کشیدم...

ولی خودمونیم. از ترسم جرات نزدیک شدن به سایت دانشگاه واسه دیدن نمرات رو ندارم....